شعرهای حسین شادمهر



زنم را عزیزم صدا می‌کنم
خطابش ضمیر شما می‌کنم

چنان دوست دارم زنم را که من
برایش همیشه دعا می‌کنم

من از ترس دعوا و تحریم شام
به او دائماً چشم ادا می‌کنم

به پایش در این وضع و اوضاع گوشت
دو تا گاو سنگین فدا می‌کنم

اگر شد به اصل و نشد هم بدل
سراپای او را طلا می‌کنم

مرا گر کند امر، در خدمتم
اگر خواست فیلی هوا می‌کنم

محال است روزی اگر دور از او
که فکری برای خطا می‌کنم

به روز زن و روز میلاد او
برایش چه جشنی بپا می‌کنم

برای خودم می‌خرم یک پراید
به او هدیه یک زانتیا می‌کنم

مرا گر چه خوانند یک زن ذلیل
من اینها به عشق و وفا می‌کنم 

 

حسین شادمهر

 


آخرین جستجو ها